دلم برات تنگ شده
خیلی بیشتر از اون چیزی که بتونم با کلمات بیانش بکنم
دلم میخواد برات از روزهام بگم
دلم میخواد برام از لحظههات بگی
درست میگی من خیلی احمقم، ولی تو، حتی از منم احمقتری که فکر میکنی مقصری
دوست دارم برات آهنگ بفرستم، برام آهنگ بفرستی، ولی همین الانش هم به اندازهی کافی پلی لیستم رو تسخیر کردی، نمیتونم بیشتر از این با هر آهنگی تو رو به یاد بیارم و دلم بیشتر از قبل تنگ بشه
میخوام برات از تجربههای جدیدم بگم و تو ذوق کنی
میخوام برام از شرایطتت بگی و غر بزنی
برام آهنگای اسپانیایی بفرستی
برات آهنگای روسی بفرستم
فیلمایی که بهت قول داده بودم ببینم رو دیدم، کجایی که نظراتم رو بشنوی؟
میخوام مجبورت کنم یکی دو تا سریال رو ریواچ کنی، خودت گفتی خیلی سال پیش دیدیشون و الان جزییاتشون رو یادت نیست، دوباره ببینشون تا با همدیگه شب و روز درموردشون صحبت کنیم، خیلی محشرن
بیا بازم تئوری بسازیم
بازم برای آدمای رندوم توی خیابون داستان خلق کنیم
بازم با شیرکاکائو مست کنیم
بازم برای چیزای کوچیک ذوق کنیم
بیا بازم بتونیم زندگی کنیم...
زندگی من هیچوقت آسون نبود، ولی چرا حالا که نیستی، انقدر غیرقابل تحمل شده؟